به کودکی و عصیان سلام

ساخت وبلاگ

به صورت نیمه جا شده در مقنعه چانه دار و تنگ تمام سال‌های دبستان

به از دست دادن تمام زنگ های ورزش سه 365 روز از راهنمایی و نماز جماعت خواندن

به ناهار های هول هولکی قبل ورود معلم بخاطر ادغام زمان ناهار و زنگ نماز ، به کارت های جمع شده ی نماز و شمردن شان برای سفر مشهد دبیرستان..

منت خدای را عزوجل... چنان در قفس تنگمان جهان را یک دست دیدیم، که وقتی قرآن خوانده می‌شد، وقتی از کفار گفته می‌شد، باورم نمیشد... مگر کسی هست که خدا را کتمان کند؟ خداااا.. خدا.. اصلا چطور؟ مگر می‌شود کسی لحظه جان دادن اشهد نخواند و به خدا باز نگردد؟ حتما در قلب همه ایمان هست. چه انسان های وحشتناک و کمی هستند کم فروشان، خیانت کاران، حسودان، تنگ نظران، مکاران، گناهکاران، تکذیب کنندگان، آنان که در شک هستند.

حال آنکه این خود منم.. تمام اینها منم. گریه و دعای کمیل، می‌گویند تضرع کار شیعیان است. در فرقه ها و ادیان دیگر گریه برای خدا چندان معنا ندارد. چقدر در کمیل ها گریه کردم خدایا من گناهکار را ببخش. چقدر معصوم بودم و چقدر فروتنی در برابر خدای جبار به کار میگرفتم، بیگناه بودم و خود را چه هیولایی میدیدم . سالهای پیش آنقدر در جان تمییز و کوچکم بودم که هیچ رویارویی با انسان واقعی که خودم بودم نداشتم.

جمع بدکاران عالم در من است. جملگی بدکاران تاریخ در من صدایی دارند. در همه ما. ما فقط صدای نیکوکار درونمان را بلند کردیم و دادش به گوش عالم رسید. خودمان را برهنه نکردیم چرا که ندای توحیدی و الهی درونمان، پوشانده ما را..

من خیانتکار، تنگ نظر، حسود، گناهکار، مکار و در ریب هستم.

اینها نه بخشودنی هستند و نه توبه پذیر.

اینها خود، خود من هستند. 

میانه ی سه شب...
ما را در سایت میانه ی سه شب دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : faaeezehasani بازدید : 74 تاريخ : جمعه 17 تير 1401 ساعت: 20:45